خانه
• انگلیسی به فارسی
• آلمانی به فارسی
• فرانسه به فارسی
• ترکی استانبولی به فارسی
★ دانلود اپلیکیشن
صرف فعل
درباره ما
تماس با ما
☰
1 . چراغ راهنما (خودرو)
[اسم]
le clignotant
/klinjɔtˈɑ̃/
قابل شمارش
مذکر
1
چراغ راهنما (خودرو)
1.Mettre son clignotant avant de tourner
1. چراغ راهنمای اتومبیل را قبل از چرخیدن زدن
تصاویر
کلمات نزدیک
cligner
clientèle
client
cliché
clic-clac
clignoter
climat
climatique
climatisation
climatiser
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان