خانه
• انگلیسی به فارسی
• آلمانی به فارسی
• فرانسه به فارسی
• ترکی استانبولی به فارسی
★ دانلود اپلیکیشن
صرف فعل
درباره ما
تماس با ما
☰
1 . رفتار کردن
2 . داشتن
3 . در بر داشتن
4 . کار کردن
[فعل]
se comporter
/kɔ̃pɔʀte/
فعل بازتابی
[گذشته کامل: comporté]
[حالت وصفی: comportant]
[فعل کمکی: être ]
صرف فعل
1
رفتار کردن
برخورد کردن
مترادف و متضاد
se conduire
se comporter (bien/mal...)
(خوب/بد...) رفتار کردن
1. L'enfant s'est comporté comme un adulte pendant le mariage.
1. بچه در جشن عروسی مانند یک (فرد) بالغ رفتار کرد.
2. Nous apprenons à nos enfants à bien se comporter à l'école.
2. ما به فرزندانمان یاد میدهیم که در مدرسه خوب رفتار کنند.
2
داشتن
دارا بودن، تشکیل شدن از
(comporter)
مترادف و متضاد
comprendre
consister en
comporter quelque chose
چیزی داشتن
1. Ce modèle comporte un écran tactile.
1. این مدل مانیتور لمسی دارد.
2. L'ordinateur portable comporte un clavier et un écran solidaires.
2. کامپیوتر قابل حمل، کیبورد و مانیتور تکی دارد.
3. Le château comporte trois parties.
3. کاخ، از سه قسمت تشکیل شدهاست.
3
در بر داشتن
نتیجه دادن
(comporter)
مترادف و متضاد
entraîner
impliquer
comporter un résultat/une conséquence...
نتیجه/عواقبی... در بر داشتن
1. Il comporte des mauvaises conséquences.
1. این عواقب بدی در بر دارد.
2. La situation comporte des inconvénients.
2. این موقعیت ضررهایی در بر دارد.
4
کار کردن
مترادف و متضاد
marcher
se comporter (bien/mal...)
(درست/بد...) کار کردن
1. Le mécanisme se comporte bien dans des conditions extrêmes.
1. دستگاه در شرایط حاد درست کار میکند.
2. Mon téléphone portable ne se comportait plus.
2. تلفن همراهم دیگر کار نمیکرد.
تصاویر
کلمات نزدیک
comportement
compléter
complémentarité
complémentaire
complément
composant
composante
composer
composez votre code secret.
compositeur
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان