1 . سازنده 2 . عنصر
[صفت]

composant

/kɔ̃pozɑ̃/
قابل مقایسه

1 سازنده تشکیل‌دهنده

[اسم]

le composant

/kɔ̃pozɑ̃/
قابل شمارش مذکر

2 عنصر جزء، مولفه، مولفه

  • 1.Cette réaction chimique n'aura lieu qu'en présence de tous les composants.
    1. این واکنش شیمیایی انجام نخواهد شد مگر در حضور تمام عناصر.
  • 2.Les composants d'une théorie.
    2. مولفه‌های یک نظریه [تئوری].
تصاویر
  •  تصویر composant - دیکشنری انگلیسی بیاموز
  •  تصویر le composant - دیکشنری انگلیسی بیاموز
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان