خانه
• انگلیسی به فارسی
• آلمانی به فارسی
• فرانسه به فارسی
• ترکی استانبولی به فارسی
★ دانلود اپلیکیشن
صرف فعل
درباره ما
تماس با ما
☰
1 . سازنده
2 . عنصر
[صفت]
composant
/kɔ̃pozɑ̃/
قابل مقایسه
1
سازنده
تشکیلدهنده
[اسم]
le composant
/kɔ̃pozɑ̃/
قابل شمارش
مذکر
2
عنصر
جزء، مولفه، مولفه
1.Cette réaction chimique n'aura lieu qu'en présence de tous les composants.
1. این واکنش شیمیایی انجام نخواهد شد مگر در حضور تمام عناصر.
2.Les composants d'une théorie.
2. مولفههای یک نظریه [تئوری].
تصاویر
کلمات نزدیک
comporter
comportement
compléter
complémentarité
complémentaire
composante
composer
composez votre code secret.
compositeur
composition
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان