خانه
• انگلیسی به فارسی
• آلمانی به فارسی
• فرانسه به فارسی
• ترکی استانبولی به فارسی
★ دانلود اپلیکیشن
صرف فعل
درباره ما
تماس با ما
☰
1 . رضایت دادن
[فعل]
consentir
/kɔ̃sɑ̃tˈiʁ/
فعل گذرا
[فعل کمکی: avoir ]
صرف فعل
1
رضایت دادن
موافقت کردن
1.Les parents ont consenti au mariage de leurs enfants.
1. والدین به ازدواج فرزندانشان رضایت میدهند.
تصاویر
کلمات نزدیک
consentement
consentant
consensus
conseiller régional
conseiller municipal
conservateur
conservation
conservatisme
conservatoire
conserve
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان