1 . کبودی
[اسم]

la contusion

/kɔ̃tyzjɔ̃/
قابل شمارش مونث

1 کبودی خون‌مردگی

مترادف و متضاد bleu
  • 1.La contusion que j'avais au genou s'est rapidement estompée.
    1. کبودی که من روی زانو داشتم به سرعت کم‌رنگ شد.
  • 2.Légère contusion.
    2. کبودی خفیف.
تصاویر
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان