خانه
• انگلیسی به فارسی
• آلمانی به فارسی
• فرانسه به فارسی
• ترکی استانبولی به فارسی
★ دانلود اپلیکیشن
صرف فعل
درباره ما
تماس با ما
☰
1 . بسیار خسته
[صفت]
crevé
/kʀəve/
قابل مقایسه
[حالت مونث: crevée]
[جمع مونث: crevées]
[جمع مذکر: crevés]
1
بسیار خسته
از پای درآمده، هلاک شده
1.J'ai trop parlé, je suis crevé.
1. خیلی زیاد حرف زدم، خستهام.
2.Je suis complètement crevé, je veux dormir.
2. کاملا خسته هستم، می خواهم بخوابم.
تصاویر
کلمات نزدیک
crevette
crever
crevasse
crevaison
creux
cri
cri strident
criant
criard
crible
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان