خانه
• انگلیسی به فارسی
• آلمانی به فارسی
• فرانسه به فارسی
• ترکی استانبولی به فارسی
★ دانلود اپلیکیشن
صرف فعل
درباره ما
تماس با ما
☰
1 . ضربدری
2 . جنگجوی صلیبی
[صفت]
croisé
/kʁwazˈe/
قابل مقایسه
1
ضربدری
متقاطع
1.Il a les bras croisés.
1. دستهایش را ضربدری روی هم گذاشته است. (دست به سینه ایستاده است.)
2.Mots croisés
2. جدول (کلمات متقاطع)
[اسم]
le croisé
/kʁwazˈe/
قابل شمارش
مذکر
2
جنگجوی صلیبی
تصاویر
کلمات نزدیک
croissant-rouge
croissant
croissance
croisière
croiser
croisée
croix
croix de lorraine
croix-rouge
croquant
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان