خانه
• انگلیسی به فارسی
• آلمانی به فارسی
• فرانسه به فارسی
• ترکی استانبولی به فارسی
★ دانلود اپلیکیشن
صرف فعل
درباره ما
تماس با ما
☰
1 . کم شدن
2 . کم کردن
[فعل]
diminuer
/di.mi.nɥe/
فعل ناگذر
[گذشته کامل: diminué]
[حالت وصفی: diminuant]
[فعل کمکی: avoir ]
صرف فعل
1
کم شدن
کاهش یافتن
1.L'an dernier, le prix de la terre a diminué de quarante pourcent .
1. سال گذشته، قیمت زمین چهل درصد کاهش یافت.
2.Le nombre de gens qui exploite le terrain diminue.
2. تعداد افرادی که از زمین بهره برداری میکنند کاهش می یابد.
2
کم کردن
کاستن
1.Pourquoi vous avez diminuer la qualité de vos services ?
1. چرا کیفیت خدماتتان را کاهش داده اید ؟
تصاویر
کلمات نزدیک
dimension
dimanche
diluvien
diluer
diluant
diminutif
diminution
diminué
dinde
dindon
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان