1 . کاهش
[اسم]

la diminution

/diminysjɔ̃/
قابل شمارش مونث
[جمع: diminutions]

1 کاهش تقلیل

  • 1.Cela a entraîné une diminution des salaires et de la qualité des services.
    1. این عمل موجب کاهش حقوق و کیفیت خدمات شد.
  • 2.Il parle à propos de la diminution du temps de travail.
    2. او راجع به کاهش ساعات کاری صحبت می‌کند.
تصاویر
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان