خانه
• انگلیسی به فارسی
• آلمانی به فارسی
• فرانسه به فارسی
• ترکی استانبولی به فارسی
★ دانلود اپلیکیشن
صرف فعل
درباره ما
تماس با ما
☰
1 . بی دقت
[صفت]
distrait
/distʀɛ/
قابل مقایسه
1
بی دقت
حواس پرت، گیج و منگ
1.Elle est tellement distraite qu'elle cherche souvent ses lunettes !
1. او آنقدر حواس پرت است که اغلب دنبال عینکش میگردد.
2.Il me regardait d'un air distrait.
2. او با حالتی گیج و منگ به من نگاه میکرد.
تصاویر
کلمات نزدیک
distraire
distraction
distorsion
distordre
distingué
distraitement
distrayant
distribuer
distributeur
distributeur automatique
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان