خانه
• انگلیسی به فارسی
• آلمانی به فارسی
• فرانسه به فارسی
• ترکی استانبولی به فارسی
★ دانلود اپلیکیشن
صرف فعل
درباره ما
تماس با ما
☰
1 . تقسیم کردن
2 . جدا کردن
3 . تفرقه انداختن
[فعل]
diviser
/divizˈe/
فعل گذرا
[گذشته کامل: divisé]
[حالت وصفی: divisant]
[فعل کمکی: avoir ]
صرف فعل
1
تقسیم کردن
قسمت کردن
1.12 divisé par 6 égale 2.
1. 12 تقسیم بر 6 میشود 2.
2.Diviser une tâche entre plusieurs ouvriers
2. کاری را بین چندین کارگر تقسیم کردن
2
جدا کردن
3
تفرقه انداختن
اختلاف انداختن
1.Ils sont très divisés sur ce point.
1. آنها سر این مسئله به تفرقه افتادهاند.
تصاویر
کلمات نزدیک
divinité
divin
dividende
divertissement
divertissant
divisible
division
divisionnaire
divorce
divorcer
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان