خانه
• انگلیسی به فارسی
• آلمانی به فارسی
• فرانسه به فارسی
• ترکی استانبولی به فارسی
★ دانلود اپلیکیشن
صرف فعل
درباره ما
تماس با ما
☰
1 . بررسی کردن
2 . معاینه کردن
3 . امتحان کردن
[فعل]
examiner
/ɛgzamine/
فعل گذرا و ناگذر
صرف فعل
1
بررسی کردن
مطالعه کردن
2
معاینه کردن
1.Examiner un malade.
1. معاینه کردن یک بیمار.
2.Le médecin a examiné longuement son patient.
2. پزشک به مدت طولانی بیمارش را معاینه کرد.
3
امتحان کردن
تصاویر
کلمات نزدیک
examinateur
examen médical
examen
exalté
exalter
exaspérant
exaspération
exaspérer
exaucer
excavation
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان