خانه
• انگلیسی به فارسی
• آلمانی به فارسی
• فرانسه به فارسی
• ترکی استانبولی به فارسی
★ دانلود اپلیکیشن
صرف فعل
درباره ما
تماس با ما
☰
1 . خوش برخورد
[صفت]
expansif
/ɛkspɑ̃sif/
غیرقابل مقایسه
[حالت مونث: expansive]
[جمع مونث: expansives]
[جمع مذکر: expansifs]
1
خوش برخورد
اجتماعی، خوشسخن
1.C'est un expansif, il peut raconter sa vie à des inconnus.
1. او خوشسخن است، میتواند (داستان) زندگیاش را برای غریبهها تعریف کند.
2.C'est une enfant heureuse et expansive.
2. این یک بچهی شاد و اجتماعی است.
تصاویر
کلمات نزدیک
exotisme
exotique
exosquelette
exorciser
exorbité
expansion
expansivité
expatriation
expatrier
expatrié
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان