خانه
• انگلیسی به فارسی
• آلمانی به فارسی
• فرانسه به فارسی
• ترکی استانبولی به فارسی
★ دانلود اپلیکیشن
صرف فعل
درباره ما
تماس با ما
☰
1 . کارشناس قضایی
2 . کارشناس
3 . کارشناس
[اسم]
l'expert
/ɛkspɛʀ/
قابل شمارش
مذکر
[جمع: experts]
[مونث: experte]
1
کارشناس قضایی
1.Elle est experte du tribunal.
1. او کارشناس قضایی دادگاه است.
2.On veut entendre l'avis des experts.
2. میخواهیم نظر کارشناسان قضایی را بشنویم.
2
کارشناس
متخصص
1.C'est un expert dans son domaine.
1. او در رشتهی خودش متخصص است.
2.L'entreprise a fait appel à un expert pour réparer le réseau.
2. برای تعمیر کردن شبکه، شرکت به یک کارشناس زنگ زد.
[صفت]
expert
/ɛkspɛʀ/
قابل مقایسه
3
کارشناس
متخصص، خبره
1.Elle est experte dans cet art.
1. او در این هنر خبره است.
2.Un technicien expert.
2. یک تکنیسین کارشناس [خبره].
تصاویر
کلمات نزدیک
expectative
expatrié
expatrier
expatriation
expansivité
expert-comptable
expert-conseil
expertise
expertiser
expier
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان