خانه
• انگلیسی به فارسی
• آلمانی به فارسی
• فرانسه به فارسی
• ترکی استانبولی به فارسی
★ دانلود اپلیکیشن
صرف فعل
درباره ما
تماس با ما
☰
1 . کوتاهی کردن
2 . (همراه مصدر) نزدیک بود
[فعل]
faillir
/fajiʀ/
فعل گذرا و ناگذر
صرف فعل
1
کوتاهی کردن
قصور کردن، عمل نکردن
2
(همراه مصدر) نزدیک بود
چیزی نمانده بود (که)
1.J'ai failli tomber.
1. من نزدیک بود بیفتم.
2.Notre projet a failli échouer.
2. چیزی نمانده بود که طرح ما شکست بخورد.
تصاویر
کلمات نزدیک
faille
faiblir
faiblesse
faiblement
faible
faillite
faim
fainéant
fainéantise
faire
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان