خانه
• انگلیسی به فارسی
• آلمانی به فارسی
• فرانسه به فارسی
• ترکی استانبولی به فارسی
★ دانلود اپلیکیشن
صرف فعل
درباره ما
تماس با ما
☰
1 . پاداش دادن
[فعل]
gratifier
/gʀatifje/
فعل بی قاعده
فعل گذرا
[گذشته کامل: gratifié]
[حالت وصفی: gratifiant]
[فعل کمکی: avoir ]
صرف فعل
1
پاداش دادن
1.Au restaurant le serveur était aimable, nous le gratifiions d'un pourboire.
1. در رستوران پیشخدمت مهربان بود، ما به او با انعام پاداش دادیم.
2.Son employeur la gratifiera d'une augmentation.
2. کارفرمایش با یک افزایش (حقوق) به او پاداش خواهد داد.
تصاویر
کلمات نزدیک
gratification
gratifiant
graticiel
grassouillet
grassement
gratin
gratin de courgettes
gratiner
gratiné
gratis
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان