1 . غرش
[اسم]

le grondement

/gʀɔ̃dmɑ̃/
قابل شمارش مذکر

1 غرش خروش

  • 1.J'entends le grondement de l'orage qui approche.
    1. غرش توفان را می‌شنوم که نزدیک می‌شود.
  • 2.Le grondement du chien effraie les passants.
    2. غرش سگ رهگذران را میترساند.
تصاویر
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان