خانه
• انگلیسی به فارسی
• آلمانی به فارسی
• فرانسه به فارسی
• ترکی استانبولی به فارسی
★ دانلود اپلیکیشن
صرف فعل
درباره ما
تماس با ما
☰
1 . ابداعی
[صفت]
innovant
/inɔvɑ̃/
قابل مقایسه
1
ابداعی
خلاقانه، بدیع
1.C'est un combustible innovant.
1. این یک سوخت ابداعی است.
2.Le concept du nouveau produit est très innovant.
2. ایدهی محصول جدید بسیار خلاقانه است.
تصاویر
کلمات نزدیک
innommable
innombrable
innocenter
innocent
innocence
innovateur
innovation
innover
inné
inoculer
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان