خانه
• انگلیسی به فارسی
• آلمانی به فارسی
• فرانسه به فارسی
• ترکی استانبولی به فارسی
★ دانلود اپلیکیشن
صرف فعل
درباره ما
تماس با ما
☰
1 . مسافر
[اسم]
le passager
/pɑsaʒe/
قابل شمارش
مذکر
[جمع: passagers]
[مونث: passagère]
1
مسافر
1.Il y avait beaucoup de passagers dans le train.
1. تعداد زیادی مسافر در قطار وجود داشت.
2.Nous souhaitons un agréable voyage à tous les passagers.
2. ما سفری خوشایند برای همه مسافران آرزومندیم.
تصاویر
کلمات نزدیک
passage piétons
passage
passade
passablement
passable
passant
passation
passe
passe en retrait
passe-montagne
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان