[اسم]

le passage

/pɑsaʒ/
قابل شمارش مذکر

1 گذرگاه راه

  • 1.C'est un passage d'une rive à l'autre.
    1. این گذرگاهی از یک کرانه به کرانه دیگر است.
  • 2.Un passage relie la maison au garage.
    2. یک گذرگاهی خانه را به گاراژ وصل می‌کند.

2 بخش (از متن) تکه، قطعه

  • 1.J'aime beaucoup le passage du film où il part en sifflant.
    1. من آن تکه از فیلم را خیلی دوست دارم که او سوت‌زنان می‌رود.
  • 2.Un passage de la Bible.
    2. یک بخش از انجیل.
تصاویر
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان