خانه
• انگلیسی به فارسی
• آلمانی به فارسی
• فرانسه به فارسی
• ترکی استانبولی به فارسی
★ دانلود اپلیکیشن
صرف فعل
درباره ما
تماس با ما
☰
1 . دشت
[اسم]
la plaine
/plɛn/
قابل شمارش
مونث
1
دشت
جلگه
1.La vigne ne se cultive pas en plaine.
1. درخت مو در دشت عمل نمیآید.
2.Plaine entourée de montagnes.
2. دشت احاطه شده توسط کوهها.
تصاویر
کلمات نزدیک
plaindre
plain-pied
plaignant
plaie
plaidoyer
plainte
plaintif
plaintivement
plaire
plaisamment
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان