خانه
• انگلیسی به فارسی
• آلمانی به فارسی
• فرانسه به فارسی
• ترکی استانبولی به فارسی
★ دانلود اپلیکیشن
صرف فعل
درباره ما
تماس با ما
☰
1 . زودرس
2 . پیش از موقع
3 . نابغه
[صفت]
précoce
/pʁekˈɔs/
قابل مقایسه
1
زودرس
پیشرس
1.Fruits précoces
1. میوه زودرس
2
پیش از موقع
زود هنگام
1.Printemps précoce
1. بهار زودهنگام
3
نابغه
1.Le petit Ludovic, était un enfant précoce.
1. لودویک کوچولو بچه نابغهای بود.
تصاویر
کلمات نزدیک
précité
précisément
précision
préciser
précis
précompte
préconiser
préconçu
précuit
précurseur
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان