خانه
• انگلیسی به فارسی
• آلمانی به فارسی
• فرانسه به فارسی
• ترکی استانبولی به فارسی
★ دانلود اپلیکیشن
صرف فعل
درباره ما
تماس با ما
☰
1 . سینه (کشتی، قایق...)
[اسم]
la proue
/pʁˈu/
قابل شمارش
مونث
1
سینه (کشتی، قایق...)
جلوی کشتی
1.Les vagues fouettaient la proue du bateau.
1. امواج به سینه قایق برمیخوردند.
تصاویر
کلمات نزدیک
prou
protéine
protéiforme
protégé
protéger
prouesse
prouver
provenance
provence
provenir
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان