خانه
• انگلیسی به فارسی
• آلمانی به فارسی
• فرانسه به فارسی
• ترکی استانبولی به فارسی
★ دانلود اپلیکیشن
صرف فعل
درباره ما
تماس با ما
☰
1 . آرامش
[اسم]
la quiétude
/kjetyd/
قابل شمارش
مونث
1
آرامش
آسودگی
1.Elle aimait rester dans la quiétude de son appartement.
1. او دوست داشت در آرامش آپارتمانش استراحت کند.
2.Il apprécie la quiétude du lac à la tombée de la nuit.
2. او از آرامش دریاچه به هنگام آغاز شب لذت میبرد.
تصاویر
کلمات نزدیک
quitter
quitte
quittance
quiproquo
quinzième
quoi
quoique
quota
quote-part
quotidien
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان