خانه
• انگلیسی به فارسی
• آلمانی به فارسی
• فرانسه به فارسی
• ترکی استانبولی به فارسی
★ دانلود اپلیکیشن
صرف فعل
درباره ما
تماس با ما
☰
1 . ترک کردن
[فعل]
quitter
/kite/
فعل گذرا
[گذشته کامل: quitté]
[حالت وصفی: quittant]
[فعل کمکی: avoir ]
صرف فعل
1
ترک کردن
ول کردن
1.Il a quitté l'école à quatorze ans .
1. او مدرسه را در چهارده سالگی رها کرد.
2.Je dois peut-être quitter mon travail et ouvrir un restaurant.
2. احتمالا باید کارم را ول کنم و رستورانی باز کنم.
تصاویر
کلمات نزدیک
quitte
quittance
quiproquo
quinzième
quinze
quiétude
quoi
quoique
quota
quote-part
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان