خانه
• انگلیسی به فارسی
• آلمانی به فارسی
• فرانسه به فارسی
• ترکی استانبولی به فارسی
★ دانلود اپلیکیشن
صرف فعل
درباره ما
تماس با ما
☰
1 . پاشیدن
2 . پراکندن
3 . منتشر کردن
4 . سر زبانها افتادن
5 . ریختن
6 . پراکنده شدن
7 . پدیدار شدن
[فعل]
répandre
/ʀepɑ̃dʀ/
فعل گذرا و ناگذر
صرف فعل
1
پاشیدن
ریختن
2
پراکندن
پخش کردن
3
منتشر کردن
علنی کردن، پخش کردن
1.Les radios ont répandu cette nouvelle très vite.
1. رادیو خیلی سریع این خبر را پخش کرد.
2.Répandre une fausse nouvelle.
2. منتشر کردن یک خبر جعلی.
4
سر زبانها افتادن
شایع شدن
(se répandre)
5
ریختن
(se répandre)
6
پراکنده شدن
پخش شدن
(se répandre)
7
پدیدار شدن
نمایان شدن
(se répandre)
تصاویر
کلمات نزدیک
réouverture
réorienter
réorganisation
rénover
rénovation
répandu
réparable
réparateur
réparation
réparer
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان