خانه
• انگلیسی به فارسی
• آلمانی به فارسی
• فرانسه به فارسی
• ترکی استانبولی به فارسی
★ دانلود اپلیکیشن
صرف فعل
درباره ما
تماس با ما
☰
1 . (فرد) انقلابی
[اسم]
le révolutionnaire
/ʀevɔlysjɔnɛʀ/
قابل شمارش
مذکر
1
(فرد) انقلابی
1.C'est le portrait d'un révolutionnaire célèbre.
1. این چهرهی یک (فرد) انقلابی مشهور است.
2.Un révolutionnaire du sud, Marcos Mendez.
2. یک (فرد) انقلابی از جنوب، "مارکوس مندز".
تصاویر
کلمات نزدیک
révolution
révolu
révolté
révolter
révolte
révolutionner
révoquer
révulser
révulsion
révélateur
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان