خانه
• انگلیسی به فارسی
• آلمانی به فارسی
• فرانسه به فارسی
• ترکی استانبولی به فارسی
★ دانلود اپلیکیشن
صرف فعل
درباره ما
تماس با ما
☰
1 . ائتلاف (احزاب)
[اسم]
le rassemblement
/ʀasɑ̃bləmɑ̃/
قابل شمارش
مذکر
1
ائتلاف (احزاب)
اتحاد
1.Il y a un rassemblement devant la mairie aujourd'hui.
1. امروز در مقابل شهرداری ائتلاف است.
2.Le premier ministre interviendra lors du rassemblement de ce week-end.
2. نخست وزیر در ائتلاف این آخر هفته شرکت خواهد کرد.
تصاویر
کلمات نزدیک
rassasier
rasoir électrique
rasoir
raser
rase-mottes
rassembler
rasseoir
rassis
rassurant
rassurer
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان