خانه
• انگلیسی به فارسی
• آلمانی به فارسی
• فرانسه به فارسی
• ترکی استانبولی به فارسی
★ دانلود اپلیکیشن
صرف فعل
درباره ما
تماس با ما
☰
1 . بیات (نان)
2 . آرام
[صفت]
rassis
/ʁasi/
قابل مقایسه
[حالت مونث: rassise]
[مذکر قبل از حرف صدادار: rassis]
[جمع مونث: rassises]
[جمع مذکر: rassis]
1
بیات (نان)
مانده
1.Après trois semaines, le pain est devenu rassis.
1. بعد از سه هفته نان بیات شده است.
2.Les Français n'aiment pas beaucoup le pain rassis.
2. فرانسویها خیلی نان بیات دوست ندارند.
2
آرام
متین، معقول
تصاویر
کلمات نزدیک
rasseoir
rassembler
rassemblement
rassasier
rasoir électrique
rassurant
rassurer
rassérénant
rasséréner
rasé
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان