خانه
• انگلیسی به فارسی
• آلمانی به فارسی
• فرانسه به فارسی
• ترکی استانبولی به فارسی
★ دانلود اپلیکیشن
صرف فعل
درباره ما
تماس با ما
☰
1 . سوددهی
[اسم]
la rentabilité
/ʀɑ̃tabilite/
قابل شمارش
مونث
1
سوددهی
1.Ce placement a une rentabilité importante.
1. این سرمایهگذاری سوددهی مهمی [بزرگی] دارد.
2.On examine aussi la rentabilité par rapport aux ventes.
2. ما با توجه به فروش سوددهی را میسنجیم.
تصاویر
کلمات نزدیک
rentabiliser
rentabilisation
renseigner
renseignements
renouvellement
rentable
rente
rentier
rentrer
rentrer dans le chou à quelqu'un
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان