1 . رد کردن 2 . به تعویق انداختن 3 . دوباره رشد کردن
[فعل]

repousser

/ʀ(ə)puse/
فعل گذرا
[گذشته کامل: repoussé] [حالت وصفی: repoussant] [فعل کمکی: avoir ]

1 رد کردن نپذیرفتن

  • 1.Le président a repoussé la proposition de la commission.
    1. رئیس جمهور پیشنهاد کمیسیون را رد کرد.
  • 2.Le sénat a repoussé ce projet.
    2. مجلس سنا این طرح را نپذیرفت [رد کرد].

2 به تعویق انداختن به بعد موکول کردن

  • 1.Elle repousse ce rendez-vous.
    1. او این قرار ملاقات را به بعد موکول می‌کند.
  • 2.Ils ont repoussé la date de leur mariage de 2 semaines.
    2. آنها تاریخ ازدواجشان را 2 هفته به تعویق انداختند.

3 دوباره رشد کردن

  • 1.Les cheveux reoussent rapidement.
    1. موها سریع رشد می‌کنند.
تصاویر
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان