خانه
• انگلیسی به فارسی
• آلمانی به فارسی
• فرانسه به فارسی
• ترکی استانبولی به فارسی
★ دانلود اپلیکیشن
صرف فعل
درباره ما
تماس با ما
☰
1 . تنفس کردن
[فعل]
respirer
/ʀɛspiʀe/
فعل گذرا و ناگذر
[گذشته کامل: respiré]
[حالت وصفی: respirant]
[فعل کمکی: avoir ]
صرف فعل
1
تنفس کردن
نفس کشیدن
1.Laisse-moi une minute pour respirer.
1. یک دقیقه به من اجازه بده تا نفس بکشم. [یک لحظه اجازه نفس کشیدن به من بده.]
تصاویر
کلمات نزدیک
respiratoire
respiration
respirable
respectueux
respectivement
resplendir
resplendissant
responsabiliser
responsabilité
responsable
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان