خانه
• انگلیسی به فارسی
• آلمانی به فارسی
• فرانسه به فارسی
• ترکی استانبولی به فارسی
★ دانلود اپلیکیشن
صرف فعل
درباره ما
تماس با ما
☰
1 . منبع
[اسم]
la ressource
/ʀ(ə)suʀs/
قابل شمارش
مونث
1
منبع
1.Ce pays a de nombreuses ressources énergétiques.
1. این کشور منابع متعدد انرژی دارد.
2.Dans le désert, l'eau est une ressource rare.
2. در بیابان، آب یک منبع کمیاب است.
تصاویر
کلمات نزدیک
ressouder
ressortissant
ressortir
ressort
resservir
ressourcer
ressources
ressources humaines
ressusciter
restant
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان