خانه
• انگلیسی به فارسی
• آلمانی به فارسی
• فرانسه به فارسی
• ترکی استانبولی به فارسی
★ دانلود اپلیکیشن
صرف فعل
درباره ما
تماس با ما
☰
1 . رستوران
[اسم]
le resto
/ʀɛsto/
قابل شمارش
مذکر
[جمع: restos]
1
رستوران
1.Nous avons un rendez-vous au resto du Garfield Price.
1. ما در رستوران "گارفیلد پرایس" قرار ملاقاتی داریم.
تصاویر
کلمات نزدیک
restitution
restituer
rester les bras croisés
rester en plan
rester debout
restreindre
restreint
restrictif
restriction
restructuration
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان