خانه
• انگلیسی به فارسی
• آلمانی به فارسی
• فرانسه به فارسی
• ترکی استانبولی به فارسی
★ دانلود اپلیکیشن
صرف فعل
درباره ما
تماس با ما
☰
1 . نوسازی
[اسم]
la restructuration
/ʀəstʀyktyʀasjɔ̃/
قابل شمارش
مونث
1
نوسازی
دوباره ساختن
1.L'entreprise est en cours de restructuration.
1. شرکت در حال نوسازی است.
2.Le nouveau directeur commence la restructuration de l'usine.
2. مدیر جدید شروع به نوسازی کارخانه کرد.
تصاویر
کلمات نزدیک
restriction
restrictif
restreint
restreindre
resto
restructurer
resurgir
retape
retaper
retard
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان