خانه
• انگلیسی به فارسی
• آلمانی به فارسی
• فرانسه به فارسی
• ترکی استانبولی به فارسی
★ دانلود اپلیکیشن
صرف فعل
درباره ما
تماس با ما
☰
1 . تعمیر کردن
[فعل]
retaper
/ʀ(ə)tape/
فعل گذرا
[گذشته کامل: retapé]
[حالت وصفی: retapant]
[فعل کمکی: avoir ]
صرف فعل
1
تعمیر کردن
رو به راه کردن
informal
1.Je peux la retaper si tu veux.
1. اگر تو بخواهی من میتوانم این را تعمیر کنم.
2.Nous avons mis 3 ans pour retaper cette vieille bâtisse.
2. ما برای رو به راه کردن این ساختمان قدیمی 3 سال وقت گذاشتهایم.
تصاویر
کلمات نزدیک
retape
resurgir
restructurer
restructuration
restriction
retard
retardataire
retardement
retarder
retardé
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان