خانه
• انگلیسی به فارسی
• آلمانی به فارسی
• فرانسه به فارسی
• ترکی استانبولی به فارسی
★ دانلود اپلیکیشن
صرف فعل
درباره ما
تماس با ما
☰
1 . متحرک
[صفت]
roulant
/ʀulɑ̃/
قابل مقایسه
1
متحرک
چرخدار
1.Cette table est très pratique car roulante.
1. این میز بسیار کارآمد است زیرا متحرک است.
2.Il sera là, dans son fauteuil roulant.
2. او آنجا خواهد بود، در صندلی چرخدارش [ویلچرش].
تصاویر
کلمات نزدیک
roulade
rouiller
rouille
rougissant
rougir
rouleau
rouleau à peinture
rouleau à pâtisserie
roulement
rouler
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان