خانه
• انگلیسی به فارسی
• آلمانی به فارسی
• فرانسه به فارسی
• ترکی استانبولی به فارسی
★ دانلود اپلیکیشن
صرف فعل
درباره ما
تماس با ما
☰
1 . مهارت
[اسم]
le savoir-faire
/savwaʀfɛʀ/
غیرقابل شمارش
مذکر
1
مهارت
فوت و فن، دانش
1.Le nouvel employé a le savoir-faire pour faire son travail.
1. کارمند جدید دانش انجام کارش را دارد.
2.Nos clients apprécient le savoir-faire de nos membres du personnel.
2. مشتریان ما قدردان مهارت اعضای پرسنلمان هستند.
تصاویر
کلمات نزدیک
savoir où donner la tête
savoir
saveur
savates
savate
savoir-vivre
savon
savonner
savonnette
savourer
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان