1 . دوم 2 . دستیار
[عدد]

second

/s(ə)gɔ̃/

1 دوم دومین

  • 1.Heureusement, on a aussi trouvé le second suspect.
    1. خوشبختانه، مظنون دوم را هم پیدا کردیم.
  • 2.Il a une seconde chance.
    2. او یک شانس دوم دارد.
[اسم]

le second

/s(ə)gɔ̃/
قابل شمارش مذکر

2 دستیار

  • 1.C'est mon second qui me remplacera demain à la réunion.
    1. این دستیارم است که فردا در جلسه جانشین من خواهد شد.
تصاویر
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان