خانه
• انگلیسی به فارسی
• آلمانی به فارسی
• فرانسه به فارسی
• ترکی استانبولی به فارسی
★ دانلود اپلیکیشن
صرف فعل
درباره ما
تماس با ما
☰
1 . بوی بد دادن
[عبارت]
sentir mauvais
/sɑ̃tiʀ mɔvɛ/
1
بوی بد دادن
1.Ce fromage va sentir mauvais ici.
1. این پنیر اینجا بوی بد خواهد داد.
2.Le cadavre commence à sentir mauvais.
2. جسد شروع میکند به بوی بد دادن.
تصاویر
کلمات نزدیک
sentir le sapin
sentir bon
sentir
sentinelle
sentimental
seoir
sept
septante
septembre
septennat
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان