خانه
• انگلیسی به فارسی
• آلمانی به فارسی
• فرانسه به فارسی
• ترکی استانبولی به فارسی
★ دانلود اپلیکیشن
صرف فعل
درباره ما
تماس با ما
☰
1 . مظنون
[صفت]
soupçonné
/supsɔne/
قابل مقایسه
1
مظنون
مشکوک
1.Ton ami est soupçonné d'être un voleur.
1. دوستت مشکوک به دزد بودن است.
2.Vous serez aussi soupçonné.
2. شما نیز مظنون خواهید بود.
تصاویر
کلمات نزدیک
soupçonneux
soupçonner
soupçon
souplesse
souple
source
sourcil
sourciller
sourd
sourd-muet
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان