1 . تمام کردن
[فعل]

terminer

/tɛʀmine/
فعل گذرا
[گذشته کامل: terminé] [حالت وصفی: terminant] [فعل کمکی: avoir ]

1 تمام کردن به پایان رساندن

  • 1.Elle termine sa journée en regardant la télévision.
    1. او روزش را با تماشا کردن تلویزیون به پایان می‌رساند.
  • 2.Si tu as terminé tes devoirs, tu peux aller jouer.
    2. اگر تکالیفت را تمام کرده‌ای می‌توانی بروی بازی کنی.
تصاویر
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان