خانه
• انگلیسی به فارسی
• آلمانی به فارسی
• فرانسه به فارسی
• ترکی استانبولی به فارسی
★ دانلود اپلیکیشن
صرف فعل
درباره ما
تماس با ما
☰
1 . مشکل
[اسم]
le tracas
/tʀaka/
قابل شمارش
مذکر
[جمع: tracas]
1
مشکل
گرفتاری
1.Le retard de ce train m'a provoqué quelques tracas.
1. تاخیر این قطار برای من چندین مشکل ایجاد کرده است.
2.Les retards de vols sont une source de tracas pour beaucoup de gens.
2. تاخیرهای پروازها برای بسیاری از مردم، منشاء مشکلات است.
تصاویر
کلمات نزدیک
trac
tpe
tp
toxique
toxine
tracasser
tracasserie
trace
tracer
trachée
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان