خانه
• انگلیسی به فارسی
• آلمانی به فارسی
• فرانسه به فارسی
• ترکی استانبولی به فارسی
★ دانلود اپلیکیشن
صرف فعل
درباره ما
تماس با ما
☰
1 . خیس
2 . (فولاد) آبدیده
3 . قوی
[صفت]
trempé
/tʀɑ̃pe/
قابل مقایسه
1
خیس
خیس آب
1.Après l'orage, elle était trempée jusqu'aux os !
1. بعد از طوفان، او سر تا پا خیس شده بود!
2.Après la pluie, la pelouse était trempée.
2. بعد از باران، چمن خیس شده بود.
2
(فولاد) آبدیده
1.Acier trempé
1. فولاد آبدیده
3
قوی
1.Caractère bien trempé
1. شخصیت بسیار قوی
تصاویر
کلمات نزدیک
tremplin
tremper
trempe
trembloter
trembler comme une feuille
trentaine
trente
trente-cinq
trente-et-un
trente-quatre
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان