[فعل]

بَسَطَ

فعل گذرا

1 گستراندن گسترش دادن، افزون کردن

  • 1.أَوَلَمْ يَعْلَمُوا أَنَّ اللَّهَ يَبْسُطُ الرِّزْقَ لِمَنْ يَشَاءُ وَيَقْدِرُ إِنَّ فِي ذَٰلِكَ لَآيَاتٍ لِقَوْمٍ يُؤْمِنُونَ
    آیا آن‌ها ندانستند که خداوند روزی را برای هر کس بخواهد گسترده یا تنگ می‌سازد؟ این، آیات و نشانه‌هایی است برای گروهی که ایمان می‌آورند.
  • 2.لَقَدْ بَسَطَ هَذَا المَلِكُ حُدُودَ بِلَادِهِ إِلَى العِرَاق.
    این پادشاه مرزهای کشورش را تا عراق گسترش داد.
  • 3.لَوْ بَسَطَ اللَّهُ الرِّزْقَ لِعِبَادِهِ لَبَغَوْا فِي الْأَرْضِ وَلَٰكِنْ يُنَزِّلُ بِقَدَرٍ مَا يَشَاءُ إِنَّهُ بِعِبَادِهِ خَبِيرٌ بَصِيرٌ
    اگر خدا روزى بندگانش را افزون كند در زمين فساد مى‌كنند؛ ولى به اندازه‌اى كه بخواهد روزى مى‌فرستد. زيرا بر بندگان خود آگاه و بيناست.
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان