[صفت]

مَفْرُوش

غیرقابل مقایسه

1 پوشیده فرش‌شده، مبله

  • 1.أَصْبَحَ الأَرْضُ مَفْرُوش بِالأَزْهَار.
    زمین پوشیده از گل شد.
  • 2.أَنَا بِحَاجَة إِلَى مَنْزِلٍ مَفْرُوشٍ فِي طَهْرَان.
    من به یک خانه مبله در تهران نیاز دارم.
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان