Toggle drawer
menu
خانه
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
عربی به فارسی
اسپانیایی به فارسی
وبسایت آموزشی
درباره ما
تماس با ما
keyboard
×
ء
ة
أ
إ
1 . استفراغ کردن
خانه
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
وبسایت آموزشی
درباره ما
تماس با ما
[فعل]
تَقَيَّأَ
فعل ناگذر
1
استفراغ کردن
1.تَقَيَّأَ فَجْأَةً بِسَبَب آلَام فِي البَطْنِ.
او به خاطر شکم درد، ناگهان استفراغ کرد.
2.هُوَ تَقَيَّأَ فِي البَيْت!
او در خانه استفراغ کرد!
کلمات نزدیک
بصق
ركل
حدق
أغمي
ابتلع
ساعد
عجب
قابل
ناقش
شارك
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان