Toggle drawer
menu
خانه
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
عربی به فارسی
اسپانیایی به فارسی
وبسایت آموزشی
درباره ما
تماس با ما
keyboard
×
ء
ة
أ
إ
1 . دوست داشتن
2 . خودپسندی
خانه
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
وبسایت آموزشی
درباره ما
تماس با ما
[فعل]
عَجِبَ
فعل گذرا
1
دوست داشتن
خوش آمدن
1.هَلْ تُعْجِبُكَ؟
آیا خوشت میآید؟
2.يَا أَخي، إِنِّي رَأَيْتُ خِصَالاً مِنْ هَذَا الرَّجُلِ تُعْجِبُني.
برادر، من خصلتی در این مرد دیدم، که از آن خوشم میآید.
[اسم]
عُجْب
غیرقابل شمارش
مذکر
1
خودپسندی
غرور، تکبر
1.عَلَيْنَا أَنْ نَبْتَعِدَ عَنِ العُجْبِ.
بر ما واجب است که از غرور و خودپسندی دوری کنیم.
کلمات نزدیک
ساعد
تقيأ
بصق
ركل
حدق
قابل
ناقش
شارك
حذر
تابع
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان