Toggle drawer
menu
خانه
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
عربی به فارسی
اسپانیایی به فارسی
وبسایت آموزشی
درباره ما
تماس با ما
keyboard
×
ء
ة
أ
إ
1 . محاسبه کردن
2 . پنداشتن
3 . اصلونسب
خانه
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
وبسایت آموزشی
درباره ما
تماس با ما
[فعل]
حَسَبَ
فعل گذرا
1
محاسبه کردن
حساب کردن
1.أَنَا أَسْتَطِيعُ أَنْ أَحْسَبَ مَدْفُوعَات الشَّرِكَة.
من میتوانم پرداختهای شرکت را محاسبه کنم.
2.هَلْ يُمْكِنُكَ أَنْ تَحْسُبَ كَم وَجِبُ أَنْ أَدْفَعَ؟
آیا میتوانید محاسبه کنید که چه مقدار باید بپردازم؟
[فعل]
حَسِبَ
فعل ناگذر
1
پنداشتن
گمان کردن
1.هَلْ حَسِبْتَ إِنَّنِي أُرِيدُ أَنْ أَزْعِجَهُ؟!
آیا گمان کردی که من میخواهم او را اذیت کنم؟!
2.هُوَ كَانَ يَحْسِبُ إِنَّنَا طُلَّاب هَذِهِ المَدْرَسَة.
او گمان کرد که ما دانشآموزان این مدرسه هستیم.
[اسم]
حَسَب
قابل شمارش
مذکر
[جمع: أَحْسَاب]
1
اصلونسب
1.سَمِعْتُ أَنَّهَا ذَات مَال، وَلَكِنِّي أُرِيدُ الحَسَبَ وَالنَّسَب.
شنیدم او پول دارد اما من اصلونسب میخواهم.
کلمات نزدیک
مسك
قاتل
زحف
دلك
هدد
قاس
كسب
مسح
طبع
نسخ
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان