[فعل]

زَحَفَ

فعل ناگذر

1 چهاردست‌وپا راه رفتن خزیدن

  • 1.أُنْظُر كَيْفَ يَزْحَفُ!
    نگاه کن چه‌جوری چهاردست‌وپا راه می‌رود!
  • 2.زَحَفَتِ الحَيَّةُ بِسُرْعَة.
    مار سریعاً خزید.
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان